محل تبلیغات شما



پیرم و گاهی دلم یاد جوانی می کند

بلبل شوقم هوای نغمه خوانی می کند 

همتم تا میرود ساز غزل گیرد به دست 

طاقتم اظهار عجزو نا توانی می کند 

بلبلی در سینه می نالد هنوزم کاین چمن 

با خزان هم آشتی و گل فشانی می کند 

ما به داغ عشقبازیها نشستیم و هنوز 

چشم پروین همچنان چشمک پرانی می کند 

نای ما خاموش ولی این زهره شیطان هنوز 

با همان شور و نوا دارد شبانی می کند 

گر زمین دود هوا گردد همانا، آسمان 

با همین نخوت که دارد آسمانی می کند 

سالها شد رفته دمسازم زدست اما هنوز 

در درونم زنده است و زندگانی می کند 

با همه نسیان تو گویی کز پی آزار من 

خاطرم با خاطرات خود تبانی می کند 

بی ثمر هر ساله در فکر بهارانم ولی 

چون بهاران می رسد با من خزانی می کند 

طفل بودم کی پیر و علیلم ساختند 

آنچه گردون می کند با ما نهانی می کند 

می رسد قرنی به پایان و سپهر بایگان 

دفتر دوران ما هم بایگانی می کند 

"شهریارا" گو دل از ما مهربانان مشکنید

ورنه قاضی در قضا نامهربانی می کند.


این که کاری رو که طرف قبلها و حتی شب قبلش گفته براش مهمه که انجام نشه رو انجام میدید، و در ادامه اش هم جوری برخورد میکنید که انگار چیزی نشده و برعکس سعی میکنید خیلی با محبت و خوب برخورد کنید از دو حال ( به نظر من) خارج نیست:

یا اینکه میخواید بگید من خط قرمز رو شکستم و چیزی دیگه نمونده و اگه الانم پیام دارم میدم صرفا میخوام رابطه محترمانه و کاری یا دوستانه بینمون حفظ شه. ( که من اول فکر کردم همینطوره و همین رو ادامه دادم.)

یا هم اینکه دارید این کار رو می کنید تا مثلا طبق همون چیزی که بین خانوما رایجه که نباید به مرد رو داد و نباید به حرفش گوش کرد و فلانی کار خودت رو بکن تا طرف عادت کنه و پررو نشه و از این دست استراتژی هایی که خانم ها برای روش درست برخورد با آقایون به هم یاد میدن.

اگه واقعا مورد دوم رو میخواید انجام بدید برید چک کنید ببینید آیا طرفتون با این روش جواب میده؟ آیا واقعا درسته که کسی رو تو عمل انجام شده قرار بدید و بگید حالا بساز با این وضع؟ بعدم بحث رو با یه موضوع دیگه یا یک عمل محبت آمیز و محترمانه عوض کنید. آیا این تنها یا بهتره بگم بهترین راهکاره؟

من رو که میشناخت. یعنی حداقل باید میشناخت که همچین آدمی نیستم، که احساس احمق فرض شدن میکنم وقتی طرف چیزی رو که تو یه بحث منطقی گفتیم و رفتیم رو میاد باز روم به همین روش انجام میده و از دیدش رابطه هم ادامه داره و همه چی خوبه و من اگه میگم طرف دیگه با این حرکت انتخابش رو کرد به ظاهر جا میخوره!

یعنی واقعا حسش از بحث منطقی یا مثلا بازتر شدن ذهن من تو حرفام این بود که دیگه الان وقتشه یک مقدار بیشتر از چیزی که خودم گفتم هم پیشروی کنه و سعی کنه مرزها و خط قرمزهای من رو هل بده به سمت عقب! یه جوری که انگار تست کنه ببینه حالا که طرف یک مقدار پذیرشش رفت بالا حالا با وضعیت جدید چه قدر میشه پیشروی کرد! 

یه چیزی که شاید تو فضای ی هم پیش میاد که تا یک جناح یک مقدار عقب میکشه جناح دیگر به جای یک قدم عقب رفتن به نوبه خودش یا حتی درجا زدن، یک قدم هم تو خاک حریف پیشروی میکنه!

نمیدونم شاید حالت سومی هم هست که من به ذهنم نرسیده.

الله اعلم.


تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

انواع سنسورهای صنعتی 웃 유